شاهزاده هشت ماهه من
پسرقشنگم گل خوشبوی مامان سلام.............. الان که این مطالب مرو برات مینویسم شما هشت ماه و شش روزت و من از روز هفت ماهگیت تا الان یعنی دقیقا یک ماه و شش روز برات مطلب ننوشتم
بقیه در ادامه مطلب........
علت ؟؟؟؟؟ اتفاقای اصلی رو بذار برات بگم عشقم اولا که شما دقیقا همون دوروز بعد هفت ماهگیت شدیدا تب کردی و مریض شدیاین هم عکس حال اون روزات که الههی بمممممممممممممممیرم
حال اون روزای من و بابا علی رو نپرس که داشتیم هردوو سکته میکردیمسه روز تب داشتی و هر چی دکتر میبردیمت خوب نمیشدی....
پیش شش هفت متخصص بردیمت....تا اینکه اخر سر پیش دکتر سید مهدی مصطفوی متخصص اطفال بردیم تا خوب شدی.......
الهی که هیچ وقت مریض نشی مادر .............حاضرم همه زندگیمو بدم ولی یه لحظه مریضیتو نبینم .......
چند روز که مریض بودی هم خودت اب شدی الهی که من فدات شم هم من و بابا علی کلی ناراحت شدیم......
برن اون روزا دیگه هم بر نگردن الهی که هیچ وقت مریض نشی عششششششششق خودم............
اینا که گفتم شد خاطره ی بد وبدو بددددد 14 شهریور تا 20 شهریور
از بیست م به بعد من به همکاری باباعلی شروع کردم به جمع کردن خونه و یه جورایی خونه تکوونی اخر تابستونی کردم.....
بابا علی دستش درد نکنه کل دیوارارو برام بخارشو کرد و همه پنجره ها رو هم خاک گیری کردو تمیز کرد......
اینم شد از خاطره 20 تا 27 شهریور
و اما ........... از اونجایی که مرخصی زایمان مامان تموم شد و باید از مهر میرفتم سرکارم مدرسه و کار تعلیم و تربیت و تدریسم با دانش اموزان رو شروع میکردم روزای اخر شهریور هم مشغول خرید کردن و اینا بودم
از یک مهر هم که دارم میرم مدرسه و شما میمونی پیش مامان جون (مامان بابا علی)......
از مامان جونه مهربون خیلی خییلی خخخخخخخخخخخخخخیلی سپاسگزارم....پرهام مامان جون شمارو ازمن هم بهتر تر و خشک میکنه و خیلی خیلی مراقبته و برات وقت میذاره........
البته من ظهر که بشه خونه ام شنبه یک شنبه هم که کلاس ندارم اما ظهرها که میرسم خونه مامان جون شما رو حموم کرده تر تمیز تغذیه شده تحویلم میده.......
یادت باشه بزرگ شدی هم خودت هم من زحمت های مامان جون رو جبران کنیم داداشی......
خلاصه این بود که این مدت برات فرصت نکردم مطلب بذارم ولی از این به بعد که رو قلتک افتادم برات همه کارای جدیدت رو عکس میگیرم و میذارم عشقم.... راستی جمعه 12 مهر دیدم که دندون جدید یعنی سومین دندون در اومده و به قولی جوونه زده.....سه تا دندون بغلی هاش هم متورم شده....مبارکت باشه جیگرم........
پسمل گلم که کاملا مسلط چهار دست و پا راه میره و راه افتاده تو خونه
اینجا این گلدونه رو انداختی بعدش از ترست نشسته بودی جلوشو همش بهش نگاه میکردی
پسمله نازم که از همه ججججججا میگیره و میخواد بلند شه وروجججججججججکم