پسرک یک و نیم ساله ی خودم
پسرک مه رو و زیبای من سلام عروووووووووووسکم.......
از اخرین پستی که مامانی واسه شما مطلب نوشته یه چهارماه ونیمی میگذره .......
فردا شمادقیقا یک سال و نیم یعنی هیجده ماهت میشه قند عسسسسسسلم......
عزیزترینم........ پسرک قشنگم...... گل نازمن ...............تو این مدت شما کلی مسیر رشدت و طی کردی و منوبابا هرروز بیشتر و بیشتر خداوند رو بخاطر نعمت بزرگی چون تو شکر میکنیم........
حرفای زیادی یاد گرفتی و باااون زبون شیرینتر از عسلت بیان میکنی عشقققققققم........
مامان و بابا و عمه و اینا رو که خیلی وقته میگی.......اگه چیزی رو زمین بیوفته سریع میگی شیچست یعنی شکست.......دردر میگی پارک میگی ....رفت میگی.....اه اه میگی.....قان قان میگی ......اوناهاش میگی .....اینجا میگی .......کلی حرفای خوشمزه دیگه که الان یادم نمیاد...
قول میدم از این به بعد تند تند بیام وبلاگت رو اپ کنمو خاطراتتو ثبت کنم بهترینه من......
فردا باید بریم واکسی هیچده ماهگیتو بزنیم و من از الان استرس دارم......
چند تا از عکسای جدیدت رو میذارم برات انش الله من بعد تند تند بیامو از خاطرات پرهام خوشگم بنویسم...
اینا عکسای پرریروزه (11 مرداد 93)رفته بودیم باغ وحش و شهر بازی...
پرهام و عمو مهدی
اینا هم عکسای روزجمعه (10 مرداد 93)رفته بودیم برغان خیلی خوش گذشت...
اب بازی و شیطونی با ارمان...
یه خواب دلچسب نیمروزی
امین و پرهام