.....روز باشکوه تولد تو......
دنیا تبسم کرده است امروز با یادت
امروز بی شک اسمان ابی ترین ابیست
چرخ و فلک همچون دلم درگیر بی تابیست
تولدت مبارک
با سلام......
سلام به پسر شیرین تر از عسل خودم ........
امروز 14 بهمنه 92ست و پرهام من یک ساله شد.......
بار خدایا هزارهزارهزاران بار در لحظه تورا سپاس که زیباترین هدیه وجودرا به من بخشیدی....
باورم نمیشه اما به راستی و حقیقتا پرهام من یک ساله شد......
یک ساله که صبح که ازخواب بلند میشم اولین چیزی که توجهم رو معطوف میکنه چهره پاک و معصومه پسرکی که اروم کنارم خوابیده......
یک ساله که شبا با حتی یک تنفس بلند تو از خواب میپرم و در اغوشت میگیرم .......
یک ساله که با هم و برای هم و در کنار مایی.....
یک ساله که عرووسکی به نام پرهام شده چراغ خونمون و گرمی اشیونمون.....
یک سال گذشت.......
یک سال پر از شادی و خنده ها ی کودکانه پسرکم در کنار ما.......
یک سال پر از لذت ها و شادی های وصف نشدنی.....
وقتی اولین با برام خندیدی حس میکردم دنیا تو دستامه.....
وقتی اولین بار نشستی .......
اولین باری که توی دهن کوچیک و نازت مرواریدی ریشه زد.........
اولین باری که مستقل بودن رو تجربه کردی و چهار دست و پاراه رفتی......
اولین باری که ایسسسسسستادی......ا
ولین باری که راه افتادی.......
وی تموم این احوالات حس و شعف من از درون تکرار نشدنی بوده پرهام....
یه روزایی توی این یک ساله تو تب داشتی و مامان تا خود صبح برات دعای نور میخوند با اشک چشم.....
یه روزایی کلافه بودی و من از همه کس و همه جا بیزار تا.........
تا تو اروم نمیشدی منم اروم نمیگرفتم.....
باورم نمیشه گل قشنگم
ماه مهربونم.....
ارام جان اما...........تو یک ساله شدی......
پرهام در روز بدو ورودش به خونه خودش
پرهام قشنگم تو این عکس ده روزشه و و تو روشنایی ی به سختی چشای نازش رو باز میکرد......
عروسکم وقتی نوزاد بود چشمای نازش ابی بود......
.: پرهام شاهزاده زیبا روی ما تا این لحظه ، 1 سال و 0 روز و 9 ساعت و 19 دقیقه و 32 ثانیه سن دارد