پرهام شاهزاده زیبا روی ماپرهام شاهزاده زیبا روی ما، تا این لحظه: 11 سال و 1 ماه و 26 روز سن داره

پرهام گل مامان و باباش

اولین و دومین مروارررررررید شاهزاده

1392/6/2 16:00
772 بازدید
اشتراک گذاری

با سللللللللللللللللللللللللللللام خدمت پسر قشنک مامان پرهام نازززززززززززز خوودم

مامانی الان که دارم برات این مطالب رو مینوویسم ساعت یک و چهل دقیقه بامداد یک شهریوره.....

یه دو سه هفته ای میشه برات مطلب نذاشته بودم اخه یکم سرم شلوغ بود و اینا اما باور کن از اون روز یعنی 19مرداد که مرورید پسر نازم جونه زد میخوام بیام تو وبت و بنویسم برا پسر خوشگم که خدا بهش دندون داده اما شما که اصلا اجازه عکس گرفتن به مامان نمیدادی منم که فرصت نمیکردم بیام و مطلب بذارم.....

گل خوشبوی مامان طراوت زندگی مامان و بابا بهونه قشنگ زندگی مامانوو بابا عشق قشنگم پرهام نازم.......... عصر روز شنبه 19 مرداد بود که من و شما خونه خاله الهه بودیم و باباعلی و عمو مهدی هم نبودن....بابا علی و عمو مهدی و دایی با هم رفته بودن به تفریح دوروزه مردونه و ما هم خونه خاله الهه موندیم (تعطبلات عید فطر)و کلی خوش گذرروندیم.شما بیقراریهات به اوج خودش رسیده بود و یه لحظه هم ساکت نمیشدی ......مرتب نق نق میکردی ویه جا بند نمیشدی منم که ناراحت از اینکه پسرم بیقراره دنبال راه حلی بودم که ساکتت کنم با خاله الهه پیشت بودیم که یکهو دیدم دندون سمت راستی شما که مدتی میشد متورم شده بود یه خط سفیدی روشه باخاله الهه کلی ذوق کردیم و وقتی من دستم رو فشار دادم و به یه مانع سخت برخوردم نمیدونی پرهام چه حس قشنگی بهم دست داد....احساس میکردم دنیا تو دستای منه.....خیییییییییییییییییییلی خوشحال شده بودم مامان خییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییلیی بعدش بردمت بیرون و باهم کلی خرید کردیم ووقتی دوباره برگشتیم خونه خاله الهه شما دیگه اروم شده بودی و دیگه بیقراری نمیکردی...........نمیدونی با چه شوق و ذوقی به همه خبر دندون در اوردنت رو میدادم....بابا علی هم تا بهش گفتم کلی ذوق کرد....

1731313117 

 

دندون سمت چپیت هم سه چهار روز بعدش جوونه زد.....


35                                                              35 

 

 

 

این عکس روز قبل عید فطر (17 مرداد 92) که نق نق میکردی بردمت محل دوردور

 اینجا دم در خونمونه داداشی

اینمم شما و ارمان که خونه خاله الهه بودیم و روزیه که شما دندونت چوونه زد(19 مرداد 92)(شش ماه و پنج روزگیت دندونت جوونه زد گل من)

اینم عکست که دیگه بدون کمک و مسلط میشینی عشق قشنگگگگگگگگگگگگگگگم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان بردیا شیطون
1 شهریور 92 16:44
ای جونم
مرواریداشو........




ممنون خاله
.:حِلما:.
1 شهریور 92 22:22
اوخــــــــــــــــــــی!
مبارک باشه مامان حدیث و پرهام کوچولــــــــــــو!
لحظه شماری میکنم برا دیدنتون



ماهم همینطور حلما خانم......راستی زیارتت قبول خانم گلی....من و پرهام خیلی شما رو دوست داریم بخدا.....اینورا هم پیداتون بشه حلما خانم
.:حِلما:.
1 شهریور 92 23:00
مرسی آجی...
دعاتون کردم.ایشالا مجددا و مکررا قسمت خودتون بشه!
آره ایشالا.ببینم کی این دختر خاله ها رو میشه جمع کرد که مزاحمت بشیم



مزاحم چیه گل من.....خیلیم منت میدونیمو ذوق میکنیم....منتظرتون هستیم....تشریف بیارید....
مامان پانیذ کوچولو
4 شهریور 92 14:18
سلام عزیزم...به سلامتی عزیزم...تبریک میگم پرهام کوچولو دندون درآورد...


سلام .....ممنون دوستم که بهمون سرزدی و پیام گذاشتی ....بوس