پرهام شاهزاده زیبا روی ماپرهام شاهزاده زیبا روی ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

پرهام گل مامان و باباش

افطاری خونه مامانی

1392/6/2 16:15
582 بازدید
اشتراک گذاری

پرهام قشنگم گل خوشبوی مامان سللللللللام.......

جونم برات بگه دیروز رفته بودیم خونه مامانی(مامان مامان حدیث) افطاری....خاله الهه نا و عزیز جون (مامان مامانی) و دایی مجید (دایی مامان حدیث) هم تششریف اورده بودن....

خوش گذشت دور هم افطار کردیم و زیاد گفتیم و خندیدم....

اما پرهامم یه کم بی حوصله بود و زیاد برامون نمیخننیدید......

مادر به فدات بشه ...شما یه کم محیط ها شلوغ رو دوست نداری و کلافه میشی....هر وقت توی جمع هستیم نق نق میکنه قند عسسلمون

 

 

این عکس جیگر طلامه وقتی میخواستیم از در بریم بیرون

قربونه اون چششششات بشم من که اینقد درشت و خوشششمزس عروسکمقلب

 

دایی جون و امین و ارمان و پرهام(پرهامی با دایی جون و پسر خاله هااااااا)عینک

هوررااااااااااا.............پرهام و پسر خاله هاش چه  همبازی های خوبین .......هورا

                                                        امین و دایی جون(افتخاردادن ایران تشریف دارن)

 


اینم عکس پرهام و عزیز ججججججججون

پرهامی نق نق میکردومیخواست زودی بیاد بغل مامان.......پسرم غرغرو شده بود.......قربنونت بشم من که دورت شلوغ میشه دوست نداری.......قلبقلبقلب

اینم عکس سفره افطاری مامانی ..............دست مامانی درد نکنه خوشمزهخوشمزهخوشمزه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

طراح قالب اختصاصی نی نی خودتون
27 تیر 92 20:28
اگه میخوای وبلاگ نی نی خوشگلتو به طور اختصاصی طراحی کنی، طوری که عکسش توی قالب استفاده بشه، من میتونم این کارو برات انجام بدم... http://designer123.blogfa.com/
مامان آرتین
27 تیر 92 23:17
به به معلومه که با اون غذاهای خوشمزه خیلی خوش گذشته دست مامانی درد نکنه قربون پرهام جونم بشم خاله چرا نق نق میکنی خونه مامانی که باید بهت خوش بگذره



ممنننننون خاله جونی جای شما و ارتین توپولی خیلی خالی بود ارتین ججونمو ببوس خاله جونم
.:حِلما:.
28 تیر 92 5:04
به به!
چه با پرستیژ افتاده عزیز جون!!
دیدمش ازش امضا میگیرم
یاد خدابیامرز آقاجون افتادم..
جاش خالی..
ایشالا این افطارها،همسفره ابی عبدالله هستن..
دلم براش تنگ شد!
آقاجونِ مــــــداحِ من.........
==افطار هم نوش جونتون==

ممنننننننننننننون از همه محبت هههههههههههههات حلما جونم .....کامنتت رو خوندم یه جورایی بغضم گرفت به راستی که جای اقا جون خیلی خیلی خالیه .....طفلی اقا جونم سنی نداشت وقت رفتنش نبود....یاد و خاطرش گرامی ...
...
مامان پندار
28 تیر 92 13:25
سلام مامان پرهام جون ...

وبلاگت رو دیدم .... ماشالله به این پسمل ناز نازی ......

خوشحال می شم پیش ما هم بیاید ....






منننننون که به ما سرزدیدخاله جونم پندار جونی خیلی نازه ماشالا ماشالا خدا حفظش کنه
مامان عبدالرحمن واویس
28 تیر 92 23:24
سلام عزیزم دوردوم ختم وبلاگی فرداشروع میشه وتا 19ماه مبارک وقت دارین تمومش کنید وروز20ماه مبارک ختم گرفته میشه لطفا بعدازخوندن جزبلافاصله خبرشوبهم بدین منتظرتونم عزیزم جز2به نامتون ثبت شد
.:حِلما:.
29 تیر 92 15:03
چون بغض داشتم ونوشتم..
بغضم منتقل شد
هیچ وقت اون روزای رفتنشو فراموش نمیکنم!
خدا رحمتشون کنه!


سیگین بود داغ اقاجون........سسسسسنگین بود خیلی سنگین بود......
عمه حدیث خوشگله
29 تیر 92 18:48
دست مامانی درد نکنه، چه سفره ی افطار زیبایی
گشنه ام شد مامانی آخه با زبون روزه دارم وسط سفره قیمه بادنجان می بینم.



عمه جون یه روز دست حدیث خوشششششگلمون رو هم بگیر بیار اینجا خودم براتون قیمه بادمجونه حسابی درست کنم نوش جان کنید حدیث و پرهام هم بازی کنند......بیاید دیگه عمه ....عمه عمه عمه .....ایییییییمممممم .......عمه بیاید دیگه
مامان مينا
1 مرداد 92 0:45
قبول باشه عزيزم دست مامانى هم درد نكنه


مممممممممممنننننننننننون دوست خوبم
سارا مامان آرتین
4 مرداد 92 1:14
قبول باشه
دست مامانی درد نکنه چه سفره ی رنگارنگیییییییی
الهی بگردم که از شلوغی کلافه میشی ....



ممنون .....اره خاله جونی چیجارش کنیم سوسوله دیگه پسملمون